گفت‌‌و‌گو با «محمّدعلی فارسی» درباره نگاه «شهید آوینی» به سینما

شماره مطلب:
3365
یکشنبه 1402/01/20 02:12

گفت‌‌و‌گو با «محمّدعلی فارسی» درباره نگاه «شهید آوینی» به سینما

«محمّدعلی فارسی» که اکنون پس از سال‌ها فعالیت مستندسازی به عنوان یکی از هنرمندان شاخص این حوزه شناخته می‌شود، با توجه به سابقه همکاری چند ساله با شهید آوینی و اطلاع از دنیایی که او داشت، می‌تواند در این گفت‌و‌شنود، نکات ارزنده‌ای در شناخت جهان فکری و هنری «سیدمرتضی آوینی» ارائه دهد و به درک بیشتر ما از این شهید والامقام کمک کند.

آثار مستند «شهید آوینی» همچنان نزد پژوهشگران سینما به عنوان شکل متفاوتی از نوع نگرش فیلمساز به تصویر، محل مراجعات فکری بوده و در این خصوص حتی مورد توجه نویسندگان غیرایرانی هم قرار گرفته و کتابی در این زمینه منتشر گردیده است. «محمّدعلی فارسی» که اکنون پس از سال‌ها فعالیت مستندسازی به عنوان یکی از هنرمندان شاخص این حوزه شناخته می‌شود، با توجه به سابقه همکاری چند ساله با شهید آوینی و اطلاع از دنیایی که او داشت، می‌تواند در این گفت‌و‌شنود، نکات ارزنده‌ای در شناخت جهان فکری و هنری «سیدمرتضی آوینی» ارائه دهد و به درک بیشتر ما از این شهید والامقام کمک کند.

عناوینی مثل «سینمای شاعرانه» که در مورد برخی از سینماگران ایران و جهان به کار می‌رود، قابل برچسب به آثار شهید آوینی می‌باشد؟ و این نوع سینما چه مرزی با سینمای اشراقی مورد نظر آوینی دارد؟

چیزی که آقای آوینی دنبالش بود، همین سینمای اشراقی است. یعنی سینمایی که بیش از همه دنبال نزدیک بودن به هر موضوع و ماجرایی است. مابقی عناوین چیزهایی است که دیگران به کار می‌گیرند. افراد بسیاری هستند که قلم شیواتری نسبت به آوینی دارند، اما نوع نگاه آوینی و عمق نگاهش نسبت به مسائل ماورایی در داخل و خارج از کشور مشابه ندارد.

یعنی این نوع سینمای اشراقی مختص به ایشان است و به تنهایی چنین سینمایی را کشف کرد و می‌توان او را نظریه‌پرداز سینما دانست؟

برخی او را نظریه‌پرداز می‌دانند. آوینی بارها درباره سینمای اشراقی حرف زده بود. مثلاً در مستند «شهری در آسمان» که من دستیار کارگردان بودم، به من توضیح می‌داد که دنبال چیست و چه کاری می‌خواهد انجام دهد و درباره نوع نگاهی که داشت، توضیح می‌داد. می‌گفت که هر چقدر پالایش پیدا کنیم و به حقیقت پایبند ‌شویم، در فیلم ما تبلور پیدا می‌کند. این حرف‌ها را در هیچ آکادمی نمی‌توانید پیدا کنید و لازمه سینمای اشراقی بود. این نوع سینمای اشراقی، شیوه‌ای نیست که هر کسی بتواند انجام دهد. شهید آوینی در جزئیات هم موارد مختلفی را رعایت می‌کرد تا به سینمای مورد پسند خود برسد.

می‌توان گفت که به شکل غریزی هنر را درک کرده بود و نگاهش را به همان شکل خالصانه به تصویر درمی آورد؟

فیلمساز هر کاری کند، در اثرش نشان داده می‌شود و نگاه درونی‌اش بروز پیدا می کند. نمی‌توان چیزی را پنهان کرد. همه هنرها مثل نقاشی و سینما و شعر همین طور هستند. آوینی می‌گفت از پشت میز تدوین می‌فهمد که کدام فیلمبردار یا صدابردار از فضایی که در آن قرار گرفته، ترسیده یا نترسیده است و اعتقاد داشت که این ترس و میزان باور فرد در اثر وارد می‌شود.

این نوع سینما چه ارتباطی با جهان فکری فیلمساز دارد؟ چگونه انسانِ سینماگر می‌تواند به جهان تصویر نزدیک شود؟

حتماً باید شخص فیلمساز خودسازی داشته باشد تا به این نوع نگاه برسد. نیاز به پالایش درونی دارد تا بتواند به این سینما نزدیک شود. میزان سلوک هر شخص و نسبتی که با عالم پیدا می‌کند، به فیلم سرایت پیدا می‌کند و هر چقدر این سلوک بیشتر باشد، فیلم هم به حقیقت نزدیک‌تر می‌شود. در همان دوران جنگ، فیلم‌های زیادی ساخته شد و کسی نمی‌خواست فیلم ضدجنگ بسازد اما چون درونش ضدجنگ بود، فیلمش هم تبدیل به آن می‌شد. فیلمسازی که از درون با این ماجرا مشکل داشت، ناخودآگاه فیلمش ضد جنگ می‌شد. وقتی سینماگر نتواند مساله‌ای را با تمام وجودش لمس کند، واقعیت درونی سازنده در اثر نشان داده می‌شود و بیرون می‌زند. من بارها به فیلمسازان جوان گفتم که سراغ عالمی بروند که با تمام وجود به آن اعتقاد دارند در غیر اینصورت نتیجه خوبی حاصل نمی‌شود. به فیلمسازان جوان می‌گویم که امکان دارد کاری به آن‌ها سفارش داده شود اما تا وقتی که نسبت به آن باور نداشته باشند و آن فضا را نشناسند، هر چقدر هم به لحاظ تکنیکال کاربلد باشند، خروجی فیلمی که می‌سازند، مفید نخواهد بود.

به نظرتان سیدمرتضی آوینی چه سیر حرکتی را پیمود تا به جایگاه رفیع دست پیدا کرد؟

چیزی که آوینی را آوینی کرد، عمق نگاه عرفانی‌اش به جنگ بود. او به بچه‌های جنگ باور داشت که این باعث شد آن کارهای تاثیرگذار را بسازد و در مخاطب تاثیر بگذارد. کمتر رزمنده‌ای پیدا می‌کنید که تحت تاثیر مستندهای روایت فتح قرار نگیرد. یادم می‌آید آن اوایل که در روایت فتح بودیم، سالانه شاید دو بار به بیت رهبری می‌رفتیم و رهبری به این نکته تاکید می‌کرد که شهید آوینی وقتی درباره مسائل ماورایی در جنگ حرف می‌زند، به جاهایی می‌رود که من را هم با خود می‌کشد. بخش زیادی از بچه‌های رزمنده تحت تاثیر آثار آوینی به جبهه می‌رفتند. آوینی اصلا دنبال احساسی کردن بچه‌ها برای رفتن به جبهه نبود بلکه تاثیر نگاهی که نسبت به جبهه ارائه می‌داد، در مخاطب باقی می‌ماند و نوجوان و جوان را برای رفتن به جبهه سوق می‌داد.

چرا روایتی که شهید آوینی از فضای جبهه دارد، برخلاف برخی دیگر از آثار مشابه جاذبه ایجاد می‌کند؟

مرتضی آوینی از یک بهشت و مدینه فاضله‌ای حرف می‌زند که برای انسان زیبا است. کمتر کسی می‌تواند این شکلی نگاه انسانی به جبهه داشته باشد و همه را عاشق آن فضا کند. وقتی مستندهای آوینی پخش می‌شد، بچه‌های مشتاق به جبهه می‌رفتند و در آن جا با پوست و گوشت خود می‌دیدند که جبهه همان جایی است که آوینی در فیلم‌هایش گفته بود. متاسفانه مشابه این نوع نگاه را در سینما نداریم. نگاه آوینی نسبت به سینما بدیع و نو بود.

از طرفی آوینی جمیع جهات بود. چون جدا از سلوک معنوی، از گذشته نسبت به ادبیات و فلسفه هم اشراف کافی داشت و همه این‌ها در آثارش متجلی می‌شد. یعنی هم تکنیک را می‌دانست و هم به معرفت زیستن رسیده بود.

دقیقاً. البته این سواد به شکل درونی در او درآمده بود. ما بعد از شهادت آوینی، افراد باسوادی را آوردیم که به ما در روایت فتح کمک کنند اما اغلب متن های مزخرف می‌نوشتند و نمی‌توانستند آن نگاه را دربیاورند. مرتضی جدا از دانشی که داشت، دارای نگاهی بود که از جای دیگری نشات می‌گرفت و این به خاطر خلوص درونی‌اش بود. این را بگذاریم کنار این که عرفان نظری و فلسفه می‌دانست. غرب را به خوبی بالا و پایین کرده بود. این‌ها را ممزوج می‌کرد و از دل آن یک مرتبه چیزهایی می‌ساخت که حیرت‌انگیز بود.

این نوع نگاه الهی و معرفتی به تدریج در آوینی شکل گرفت؟

من حدود 7، 8 سال با آوینی کار کردم و کم‌کم او را شناختم. آدم‌ها در طی زمان رشد می‌کنند ولی آوینی از ابتدا درونمایه‌های رشد را داشت. به طور حتم قد و قواره‌ام آن قدر نبود که از ابتدا او را بشناسم و این عدم شناخت از من بود و آوینی همیشه توانایی‌هایی داشت.

در طی سال‌های با هم بودن به لحاظ رفتاری تغییری در آوینی ملاحظه کردید؟

می‌گفتند که در گذشته رفتار تندمزاجی داشت و به تدریج این رفتار در او کم شد و خیلی صبور شده بود. سهیل نصیری؛ شوهر خواهر آوینی که از گذشته با او کار کرده بود و جزو اولین فیلمبرداران آوینی بود، می‌گفت که اصلاً آوینی قابل مقایسه با گذشته نیست. آن موقع انگار زود عصبانی می‌شد اما در سال‌هایی که با هم همکاری کردیم، انسان صبوری را دیدم.

نوع رابطه شما به عنوان همکار تدوینگر با آوینی چگونه بود؟

گاهی در زمینه تدوین کارها درگیری‌های سلیقه‌ای پیش می‌آمد. بخشی به این خاطر بود که سرصحنه یک چیزی می‌گرفت و در میز تدوین دچار تغییر می‌شد. نکته دیگر این بود که من زبانش را نمی‌فهمیدم، چون سواد او را نداشتم. ولی به تدریج به تعامل رسیدیم. مثلاً داشتیم قسمت‌های اول تا سوم «شهری در آسمان» را مونتاژ می‌کردیم و من هر کدام را 5،6 بار مونتاژ کردم و آوینی می‌خندید و می‌گفت دوباره از اول این کار را بکنم. می‌گفتم: سید ایرادش چیست؟! آن موقع هم امکانات الان نبود. البته اشکال از من بود که نمی‌دانستم چه می‌خواهد. او مسیری را می‌گفت و من کاملاً مسیر دیگری می‌رفتم. اما از قسمت‌های چهارم به بعد دیگر این تکرارها نبود و به نگاه آوینی در مونتاژ رسیدم.

نکته دیگر در آثار شهید آوینی که کاملاً متمایز از آثار مشابه جنگی است، پرهیز ایشان از هرگونه جلوه‌های ویژه و صحنه‌های اکشن و پُربرخورد جنگی است که باعث می‌شد میدان نبرد تبدیل به تصویری قابل تامل از معرفت شود. در این خصوص با شما سخن می‌گفت؟

شهید آوینی، روح قدسی حاکم بر جبهه را درک می‌کرد و آن چنان زیبا نشان می‌داد که هر کسی را عاشق آن فضا می‌کرد. هر جوانی که استعداد اولیه را داشت، با دیدن آثار آوینی به خود می‌گفت که باید برود جبهه و آن بهشت زمینی را درک کند. ظاهر جنگ، گلوله و خون و آتش بود اما آوینی فراتر از این‌ها را می‌دید و میدان جنگ را انقدر زیبا با کلام و تصویر نشان می‌داد که همه مشتاق جبهه می‌شدند. من آن موقع کوچک‌تر از آن بودم که وارد مباحث فکری درباره چگونگی به تصویردرآوردن آن فضا بشوم. اما فهمیدم که آوینی دنبال یک جهان دیگری است. مثلاً سکانس درخشانی در عملیات والفجر 8 گرفته بود که درگیری نزدیک بچه‌ها با دشمن را نشان می داد اما او صحنه‌هایی را در فیلم می‌گذاشت که به نگاهش نزدیک باشد.

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.
X